خواب

ساخت وبلاگ
دیشب خابتو میدیدم عزیز دل مامان 

پریدی توی بغلم دستتو انداختی دور گردنم و محکم چسبیدی بهم پیش خودم میگفتم شایان منو هنوز یادشه و فراموشم نکرده 

تو هم خاب منو میبینی؟؟

خواب...
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:15

همین صبح بعد مدتها بیای تو خوابم

بشینم کنارت شایانو بدیش ب من بغلش کنم دستمو بگیری بگی همه چی درست میشع و من از تعجب شروع کنم گریه کردن ...

چرا؟؟؟؟؟

نیا تو خوابم نیا

خواب...
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 62 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:15

دی ماه ۸۵ بود  قرار شد شب عید قربان خاستگاری صورت بگیره میدونستم و مطمعن بودم ک از خیلی  لحاظ ها اونا از ما سر ترن مثلا وضعیت مالی و خب خیلی چیزای دیگه اون شب ی شومیز خاکستری با خط های سفید عمودی و ی شلوار سفید با ی شال سبز‌ تیره و چادر سفید تنم بود. مهمونا اومدن خانواده ی زهرا دایی مهدی و پدر و مادرش. مهدی ی کت لی و پیرهن سفید و شلوار لی  داداشم از مهمونا پذیرایی کرد منو زهرا و خواهرش هم کنارهم نشسته بودیم  روبرومون هم بابای زهرا و بابای مهدی وبا یکم فاصله مهدی سر ب زیر و تو فکر اجازه خواستن حرف بزنیم و من باز بدون آمادگی برای حرف زدن رفتیم تو ی اتاق کناری نشستیم  "چقدر بوی خوبی میدادی" اینکه چرا هنوز بوی عطر اونشبت یادمه و الان اشک منو دراوردو فقط خدا میدونه. زندگی مامان دلم برات پر م خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:20

چقدر خوب،آروم ،متین،باوقار حرف میزدی! چقدر مهربونی توی لحنت بود ! این همه آرامشو از کجا آورده بودی با خودت! این همه خوبی توی آدم کنار من با فاصله ی نیم متری مگه میشه ؟ مگه میشد تو رو نخاست و مجذوبت نشد ... یادم نیس چی گفتیم هرچی فک میکنم یادم نمیاد ولی یادمه همش اون لحظه ب این فکر میکردم ک چقدر خدا منو دوستم داره ک تو رو سر راه من قرار داده ب این فک میکردم ک محاله بهت "نه " بگم با وجود اینکه میدونستم و مطمعن بودم مامانم مخالفه دلیل مخالفتشم پدر و مادرت بود ک سنشون بالا بود. بعدهااا بهم گفتی اونشب محو لبخند من و چشمای خوشرنگ شیطونم شدی.  اونشب در مورد شغلت تحصیلاتت و برنامت برای آینده حرف زدی وقتی رفتین مامانم گفت نه ب دلم ننشست بابام گفت نظر خودت چیه گفتم پسر خوبی بود. بابابزرگم (بابای خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:20

"در زندگی زخم هایی هست ک مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و میتراشد" زخم های زندگی منم هر از گاهی سر باز میکنن هراز گاهی ک‌نه بیشتر وقتا و هرشب هرشب همیشه گذشته و اتفاقات گذشته آزارم دادن اتفاقاتی ک از ندانم کاری های پدر و مادرم نشات گرفته خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 11:36

یادمه اولین باری ک عاشق شدم ۱۳ سالم بود از یکی از پسرای فامیل خیلی خوشم اومده بود خیلی باهاشون رفت و آمد نداشتیم دورادور تو کوچه خیابون میدیدمش ولی خب اون اصن منو نمیدید نمیدونست ک من چقدر دوسش دارم  وقتی میدیدمش دست و پامو گم میکردم هه  بالاخره خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 11:36

چند سالی بود ک‌مامان‌جون نیمه شعبان هر سال نذری میداد و منم مسئول پخش نذری ها بودم اولین باری ک‌منو دید نیمه شعبان بود منم داشتم ب همسایه ها نذری میدادم کاش هیچوقت ندیده بود منو  از دختر عمم پرسیدم این‌پسره کی بود گفت پسر فلانی  ی دلهره ی عجیبی خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 11:36

دوستی ما سه نفر هر روز بیشتر و صمیمانه تر و عمیق تر میشد چ روزای خوبی داشتیم هرچی داشتیم بهم میگفتیم هیچی از هم مخفی نمیکردیم سمیه همیشه میگفت حس میکنم زهرا خیلی از حرفاش خالی بندیه و زیاد رویایی فک میکنه منم میگفتم نه فک نمیکنم اما بعدها فهمیدم خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 11:36

آخرای ترم سال سوم دبیرستان بودیم و من همچنان مثه بچگی هام شیطون کلاس  هیچوقت از درس گوش دادن سر کلاس خوشم نمیومد همیشه درسامو میزاشتم واسه شب امتحان و چ نمره های افتضاحی هم میگرفتم.زهرا درسش نسبت ب من و سمیه بهتر بود اصن جوری خودشو نشون میداد و خواب...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrzad1367 بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 11:36